تمنا

ادبی

تمنا

ادبی

زاویه دید


زاویه دید(Point of View ) و گاهی به آن روایت(Narrative) می گویند. در پژوهش های داستانی  معمولاً رمان و داستان  کوتاه را به روایت اول شخص و روایت سوم شخص   تقسیم می کنند . هر داستانی که  روایتگر ، خود نویسنده  ، یکی از کارکتر ها و اکتر های داستان باشد و نویسنده أزاول شخص مفرد برای فعل و فاعل استفاده کند به آن زاویه دید اول شخص مفرد گویند و اگر نویسنده  از سوم شخص استفاده کند و خارج از داستان ، داستان را گزارش کند به آن سوم شخص گویند
سوم شخص به إنواع ذیل تقسیم می شود
١- دانای کل (Omniscient): از همه حوادث و رویدادها وحتی از أفکار و ذهن أکترها را می خواند
٢-راوی فضول(Intrusive ) :  حتی نقد اذهان می کند یعنی ارزش گذاری احساسات قهرمانان را عهده دار است
٣- روش غیر خودی و غیر شخصی ( Impersonal) فقط اعمال و رویدادها را بیان می کند
٤- محدود و مقصور (Limited Point of view)  که فقط احساسات یکی دو قهرمان را بیان می کند

ارسالی از گروه ادبیات

دوستت دارم بی آنکه بدانم چطور


دوستت دارم بی آنکه بدانم چطور
کجا ، یا چه وقت ؟

چه آسان دوستت دارم
بی هیچ غرور یا دشواری
تو را اینگونه دوست دارم
چون طریقی دیگر برایش نمی دانم

آن چنان به هم نزدیکیم که دست های تو بر گردنم
گوئی دست های من است
و آن طور در هم تنیده ایم که
وقتی چشمانت را می بندی
من به خواب می روم

#پابلو_نرودا

آدم هایی هستند .....


 آدم هایی هستن توی زندگی، نه نزدیک، که گاهی حتی هزار فرسنگ دورتر، ولی انگار این آدم ها همیشه باید باشن، چسبیده به تو، چشم تو چشم با تو، همنفس با تو.
این آدم ها انگار حق تو هستن، مال تو هستن و تو امروز برای من این نقش رو داری و امان از وقتی که این آدم ها گم و گور بشن و نباشن، برزخ از همون موقع شروع میشه....

زندگی_منفی_یک
#کیوان_ارزاقی

با هم ....

به چشمهایم زل زد و گفت: "با هم درستش می کنیم "... چه لذتی داشت این با هم، حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی شد،حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت، حسی که به واژه ی " با هم " داشتم را با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم. تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد، می تواند حس من را در آن لحظات درک کند.

ازکتاب  زنی ناتمام
نویسنده  #لیلیان_هلمن